هدف بازی
به نظر می رسد که بازی برای تمامی زمینه های زندگی روان شناختی کودک دارای مفاهیم و پیامدهای ضمنی مهمی است و حتی اشتباه است اگر بازی کودکان سنین بالا را فعالیتی ناچیز و بی مایه و موجب اتلاف وقت تلقی کنیم .اگر متوجه این واقعیت نشویم که غایت بازی از دیدگاه کودک صرفاً لذت است اشتباه کرده ایم.
کودک به این علت بازی می کند که بازی مایه سرگرمی است و یادگیری ناشی از بازی برای او کاملاً جنبه فرعی و اتفاقی دارد. حتی وقتی به بازی به اصطلاح سازمان یافته می پردازد؛ اساساً به آن به عنوان فعالیتی غیر جدی نگاه می کند که برای تفریح و سرگرمی شخص او ترتیب یافته است.
ما نباید خیال کنیم بازی چیز بدی برای این عنصر لذت جستجو است.جوامع غربی تاکید عمده خود را برروی کار متمرکز کرده اند و فعالیت هایی که برای لذت به آن پرداخته شود کم ارزش تلقی می شوند. اما هر فعالیتی که برای بهداشت روانی افراد موثر باشد؛برای روان شناس از اهمیت برخوردار است و به همین دلیل فعالیت های لذت جویانه گاهی ممکن است از فعالیت های مربوط به کار؛ ارزشمند تر باشد.
طبقه بندی های بازی
کوشش های بسیاری به عمل آمده است تا بازی کودکان را برحسب مضمون و محتوای آن طبقه بندی کنند . یکی از شناخته شده ترین آنها در یک اثر برجسته کلاسیک توسط بهلو ارائه شده است که معتقد به چهار مقوله اصلی ؛یعنی کارکردی؛ تخیلی؛ پذیرا و سازنده است.
بازی و یادگیری
تردیدی وجود ندارد که کودکان از طریق بازی یاد می گیرند همان طور که از تمام رویدادها آگاهانه و ناآگاهانه می آموزند . مهم است به یاد داشته باشیم که برای کودک پیش دبستانی هیچ تمایز واقعی بین بازی و آنچه که بزرگسالان ممکن است آن را کار تلقی کنند وجود ندارد . کمک به پدر و مادر در خانه یا در باغ و باغچه برای او شکلی از بازی است ؛همچون بازی با اسباب بازی ها؛ این کار برای او یک سرگرمی با هدفهای غیر جدی است . در دوسالگی و سه سالگی از درست کردن کیک با مادر یا پدر در آشپزخانه لذت می برند نه به این علت که چیز خوبی برای خوردن با چای یا عصرانه فراهم خواهد شد؛ بلکه به این علت که درست کردن آرد و افزودن شیر و دیگر مواد لازم به آن به خودی خود لذت بخش است.
تنها زمانی که کودکان بزرگتر شوند و بتوانند نوع به خصوصی از فعالیت (مانند کمک در خانه) را با نوع به خصوصی از پاداش (مانند تحسین و تمجید والدین ) به هم مرتبط کنند؛ متوجه می شوند که رفتار فعلی آنها که خود را در آن غرق کرده اند بیشتر برای منافع درازمدت است تا بخاطر مسرت آنی. این تا اندازه ای حاصل نقش خود پاداش یا پاداش هاست و تا حدی حاصل رشد مهارت های شناختی است که به کودکان امکان می دهد تا ارتباط بین علت و معلول را واضح تر ببیند.
بدون تردید حداقل در ماههای اولیه زندگی به نظر می رسد که بازی فعالیتی خطری باشد تا آموختنی و بنابراین به همین لحاظ می توان آن را در ردیف دیگر مکانیسم های سائق به حساب آورد. همچنین کاملاً روشن است که بازی یک پشتیبان قوی برای فعالیت است و بدین ترتیب کودکان را در موقعیتی قرار می دهد که مناسب وقوع یادگیری است. همچنان که پیاژه معتقد است بازی می تواند در تکوین شکل های پیچیده تر نیز به آنها کمک کند. همچنین می تواند محرکی برای یادگیری اجتماعی باشد چنان که وقتی با عده ای بازی می کنند در می یابند که چه چیزی برای آنها خوشایند است و چه چیزی خوشایند نیست.
بازی های کامپیوتری
در حال حاضر عملاً از کامپیوتر به عنوان وسیله ای رایج و پر طرفدار برای بازی ها و سرگرمی های حرفه ای و تفریحی ؛ به ویژه در میان پسران استفاده می شود . هنوز تحقیقاتی با نتایج قطعی پیرامون آثار بازی های کامپیوتری در روان شناسی کودک انجام نگرفته است ؛اما در بین بعضی کودکان اعتیاد به آن دیده می شود که موجب نگرانی است و این خود دلیلی است برای آنکه به این موضوع توجه شود. بازی های کامپیوتری از نظر طرح و شکل و محتوا بسیار متفاوت و متنوع اند. اما مسئله مورد توجه فعلی درباره تاثیر آنها برروی کودکان تا حدی پیرامون ماهیت جامعه گریزی سرگرمی های تفریحی کامپیوتری متمرکز است. بازی با کامپیوتر بیشتر اوقات موجب کناره گیری کودک از تماس و برخورد اجتماعی میشود که پیامد های احتمالی آن نه تنها متوجه یادگیری اجتماعی و رشد اجتماعی و رشد مهارت های ارتباطی است؛بلکه از نظر رشد حساسیت نسبت به احساسات و نیازهای دیگران نیز پیامدهایی به دنبال دارد.
کاهش وزن و بازی در زمین های ورزشی و تفریح گاهها که برخی کارشناسان آموزش و پرورش معتقدند هم اکنون نیز می توان متوجه آن شد؛ به ویژه در میان کودکان سنین بالاتر ؛ممکن است پیامد دیگری باشد و نیز بازی با کامپیوتر مانند تماشای تلویزیون ممکن است مانع رشد تخیل بصری کودکان شود؛ زیرا کودکان با تماشای تلویزیون این توانایی را کمتر به کار می گیرند.
اما بازی های کامپیوتری جنبه مثبتی نیز دارد . صرف نظر از لذتی که کودکان از بازی های کامپیوتری می برند؛ این بازی ها می توانند به رشد برخی مهارت های فکری کمک کنند؛ به بازتاب ها سرعت و رشد بخشند و به کنترل تکانه و انگیزه آنی یاری رسانند . موفقیت در این بازی ها نیز ممکن است اعتماد به خود و عزت نفس کودک را تقویت کند و موجب نگرشی مثبت نسبت به یادگیری رسمی تر کامپیوتری شود.
بازی های کامپیوتری نباید به قیمت حذف فعالیت های اجتماعی تر کودک تمام شود؛ انتخاب بای ها باید با شناخت دقیق انجام گیرد؛ بطوری که کودک زمان زیادی را بی دلیل صرف فعالیت هایی نکند که بیش از اندازه تکراری اند یا خشونت فیزیکی بیش از اندازه ای را به نمایش می گذارند.
منتخب مقاله رویا طبسی )
[ دوشنبه 92/7/15 ] [ 3:13 صبح ] [ ]
[ نظرات () ]